پست‌ها

نمایش پست‌ها از نوامبر, ۲۰۱۷

بلا ها

گویند که هردرد و بلایی به جهان است تقصیر نمایان شدن موی زنان است چون شال زنان رفته عقب توی خیابان وضعیت اقلیم چنین در نوسان است کولاک به پا گشته به ایلام و سنندج در حاشیه لوت ببین سیل  روان است عریان شده گیسوی زنی  بر لب یک رود این جرم و گنه موجب خشکیدن آن است از لرزش اندام زنی بوده  به یک رقص گر زلزله در جهرم و رشت و همدان است افتاده اگر آتش قهری به  پلاسکو چون موی زنان در ملاء عام  عیان است یا جام شرابی شده نوشیده  به یک بزم طوفان شن و ماسه به اهواز وزان است یک خواب بدی دیده بزرگی  که ز ساپورت آتش ز دماوند به حال  فَوَران است گویی که خداوند فقط  داخل ایران آنهم فقط از پوشش زنها  نگران است..!!

ویران شد ایران

چنان ویرانه شد ایران ِآباد که دوران مغول را آورد یاد! نمیخواهم کنم مشکی نمایی! نمیخواهم بگیرم بیخود ایراد... ولی این مملکت باشد خداییش؟!! الا یا شیخنا! دستت مریزاد! درِ رحمت گشودی روی دزدان ز حِکمت بسته ای راه پاسارگاد! تمام دین اسلامت همین بود؟! پیمبر را خدا بر این فرستاد؟! که دزدی و ربا و رشوه شرعا" شود بین خودیها رسم و آزاد؟! همین بود امر به معروفِ معروف؟! حجاب دختران و گشت ارشاد؟!! جهاد اقتصادیتان همین بود؟ فروش کشور و هرچه خداداد؟! تمام آرمانهاتان همین بود؟! شما آقا و ما مفلوک و منقاد؟ شما بالا و بر تخت سلیمان جوانان زیر پُل، بیکار و معتاد؟! "تو که با ما سر یاری نداری" مکن ما را ز یارانت قلمداد! (نده وعده! مگو دیگر از امید چو گفتی "فِ" خودم رفتم فرحزاد! چهل سال است تنها وعده دادی و ثابت کرده ای در کل ابعاد.... که چیز دیگری در چنته ات نیست سواد علمی ات کم بوده استاد!) "عدالت محوری"!! جِدّا" همین بود؟! امان از عدلتان! ای دادِ بیداد! به عنوان مثال این "شیخ صادق"

خدا ،زن، ایران

گویند که هردرد و بلایی به جهان است تقصیر نمایان شدن موی زنان است چون شال زنان رفته عقب توی خیابان وضعیت اقلیم چنین در نوسان است کولاک به پا گشته به ایلام و سنندج در حاشیه لوت ببین سیل  روان است عریان شده گیسوی زنی  بر لب یک رود این جرم و گنه موجب خشکیدن آن است از لرزش اندام زنی بوده  به یک رقص گر زلزله در جهرم و رشت و همدان است افتاده اگر آتش قهری به  پلاسکو چون موی زنان در ملاء عام  عیان است یا جام شرابی شده نوشیده  به یک بزم طوفان شن و ماسه به اهواز وزان است یک خواب بدی دیده بزرگی  که ز ساپورت آتش ز دماوند به حال  فَوَران است گویی که خداوند فقط  داخل ایران آنهم فقط از پوشش زنها  نگران است..!!

ظلمت سرا

شما را تا به چند آخر  نشستن روز و شب اندوه و غم خوردن  شما را تا به كی بايد  در اين ظلمت سرا عمری به سربردن  بپا خيزيد  كف دستانتان را قبضه شمشير می بايد  كماندارانتان را در كمانها تير می بايد  شما را عزمی اكنون راسخ و پيگير می بايد  شما را اين زمان بايد  دلی آگاه  همه با همدگر همراه  نترسيدن ز جان خويش روان گشتن به سوی دشمن بد كيش  نهادن رو به سوی اين دژ ديوان جان‌آزار  شكستن شيشۀ نيرنگ  بريدن رشته تزوير  دريدن پردۀ پندار  اگر مردانه روی آريد و برداريد  از روی زمين از دشمنان آثار  شود بی‌شك  تن و جانتان ز بند بندگی آزاد  دلها شاد  تن از سستی رها سازيد  روانها را به مهر اورمزدا آشنا سازید  از آنِ ماست آزادی که می‌گوید قضای آسمان این است و دیگرگون نخواهد شد؟  قضای آسمانی نیست اگر مردانه برخیزید  و با دیو ستم جانانه بستیزید ستمگر خوار و بی‌مقدار به پیش عزم مردان و دلیران  چون نخواهد شد؟