زندگی
زندگی را بنویسید: "تظاهر کردن"
به ریاکاری خود فیس و تفاخُر کردن
آبکی بودن و زیرآب زدن در خشکی
خویشتن را همه جا ماه تصوّر کردن
تکخوری کردن و گاهی همگانی خوردن
از همه بردن و تا خرخره را پر کردن
میکروفن دیدن و جوگیر شدن در هر جمع
گوش ملّی به کف آورده و خُرخُر کردن
هر که شد معترض از وضع، به زندان بردن
نان هر دربهدری یک تنه آجر کردن
در فلان جای همه خلق، فشار آوردن
یا فلان جای فلان خلق، نِشادُر کردن
پشتِ پا بر دل بیدار هنرمند زدن
به عوض از تن لشدار(!) تشکّر کردن
گاه در قصر و سونا و جکوزی لولیدن
گاه با پشم و شپش، چانه به آخور کردن
هرکجا جور شود، دادن فتوا...مثلاً:
آب در شیر نمودن، جهت کُر کردن!
زندگی را بنویسید همان دلمهی پیچ
دلمه یعنی سر هر کوفته چادر کردن